سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجوی دانش، برتر از عبادت است .خداوند فرموده است : «از میان بندگان خداوند، تنها دانایان از خدا بیم دارند» . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :57
بازدید دیروز :44
کل بازدید :471757
تعداد کل یاداشته ها : 405
103/2/29
10:20 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
جعفر صباحی راد[481]
25 سال سابقه ورزشهای رزمی و دفاع شخصی،تکواندو،کاراته،جودو _هم اکنون مربی هنرهای رزمی هستم

خبر مایه
پیوند دوستان
 
زبان آموزی لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی) دلنوشته های قاصدک ###@جزین@### جزیره علم خداجونم عشق سرخ من آفتاب گردون (✿◠‿◠) کــــــــلبه ← اف1 .•°* پارمیدای عاشق دلبری افسونگر ناب - طالب پور اردکانی قیدار شهر جد پیامبراسلام گل نیلوفر خاکستر سرد شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ پرپر دلتنگی ها یا علی مدد نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی رنگین کمان فریاد بی صدا عشق الهی بــــــه سـمــتــــــــ رهایــــــــــــی red rose @@@گل گندم@@@ نیمکت آخر تنهایی......!!!!!! ستاره کودکانه .: شهر عشق :. سکوت سبز پیامنمای جامع @@@این نیزبگذرد@@@ کارشناس مدیریت دولتی کاسل عکس های عاشقانه بچه ها من تنهام!!!کمک همدلی از همزبونی بهتره ... منطقه آزاد عشق گمشده نور اهلبیت (ع) ستاره سهیل گروه باستانشناسی *bad boy* مدرسه ابتدایی پسرانه غیر دولتی امام هادی (ع) سبزوار آموزشی - مذهبی جوجولی مشاوره - روانشناسی هدهد عشقی به پاکیه عشق شیرین و آبتین یامهدی جزتو عشق پنهان Manna Deltangi حسین آباد فریدن مدیر وب حسنعلی ابراهیمی عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) free_all انجمن علمی کتابداری پیام نور شهرضا رشادت Swite Talk نفس تعمیرات تخصصی پرینترهای لیزری رنگی ومشکی وفکس وشارژکارتریج درمحل راه فضیلت جیغ بنفش در ساعت 25 جوان امروزی گروه اینترنتی جرقه داتکو ماه زمزمه ی کوچه باغ شاه تور تنهاترین عاشق تیام وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده) شیدایی هر چی تو دوست داری IRAN SMS چشم های یشمی راه کمال مائــده الهی تنهایی....... رویابین حرفهایی برای نگفتن با ولایت زنده ایم اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما... بیا ای دل از این جا پر بگیریم ... دنیای خودرو بانوی آسمانی صدفی برای مروارید MARAll بندر میوزیک پرسپولیس یه دخترشاد کلبه ی عشق سلام بر ساقی عطشان کربلا مشق عشق ناز باشگاه پرواز سکوت پرسروصدا عشق تابینهایت عاشق دربدر IT فناوری اطلاعات رفیق بازی جوک بی ادبی ، جوک بی تربیتی GOD.... جوک ، اس ام اس ، عکس باحال دل نوشته های من  از همه جا از همه رنگ هم نفس با من بمان... کیمیای ناب ای دریغااااااااا شهادت ماه مهربان من تاریخ را به یاد اوریم عدالت جویان نسل بیدار معصوم و رضا تجربه های مربی کوچک صل الله علی الباکین علی الحسین صبا علم ریاضیات اللهم عجل لولیک الفرج مهنازوپسراش برترین موبایل های دنیا دنیای شادی ازتومی نویسم!! تنهایی سخته مرگه حرفای دل ستاره خورجین عشق عدالت مذهبی-سیاسی-فرهنگی عشقولانه،رومانتیک، هم نفس بی نفس، فرشته کوچولو مشاور شما ستاره « تندیس تک » ***باده عشق*** عشق پنهان خودمونی باهم RANGARANG پرورش اندام Cyberom UTM عاشق باش و کوچک چون عشق میداند ایین بزرگ کردنت را *دیدبان رایانه ای* فرهنگی - مذهبی مارگریت فقط خدا یگانه دوست،اوست هنوز مال منی خلوت دل آزاد اندیشان علی فلب های غمگین خسته ام قاطی پاتی!!!!!!!! مناجات با عشق ما آخر رفاقتیم عشق وخدای گلم خاطرات بارانی میلاد کی مرام خدایا تنهام نذار... کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود یکی یه دونه ی باباش عکس و عکس هرچه دل تنگم بخواهد .: دهکده عشق :. ...دختر روستا... فقط من برای تو یادداشتهای روزانه رضا سروری حرمت عشق شش گوشه ازما بهترون ع ش ق:علاقه شدید قلبی love poemes (شعرهای عاشقانه) عکس میخوای کلیک کن آرامش درطوفان با من باش سـدرة المنتهی قرائت و قرآن سلام خوش امدید yaseekabod نـــابترینـــــــــــــــــها سیر بی سلوک آموزشی فانوس حالم عوض میشه...حرف تو که باشه من ودنیای من عاشقانه های الیکا یحیایی صراط مبین « جایی میان ابرها » تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! جاده سبز ...DaYs Without You یک جرعه زندگی میم مثل ماه عشقولانه مسافران مهتاب دلنوشته های یه دختر دوست خوب الا بذکر الله تطمئن القلوب اسمس بارون گاهنامه زیست * گل نرگس * خطـــــــ خطی دیگه از ما گذشته بی تو 2 ..::منتظر بیداری::.. جیگر طلا پرستو..... °◦˚•♥محبـوبــ مــن ـــ♥•˚◦° نینوا گل نرجس پری دریایی یه دختر تنها عسل، شیرینی قلبها دکتر علی حاجی ستوده سکوت طلبه ایرانی تو منو میشناسی رویای شبانه خورشید خاموش بامداد خمار عسل.... زادگاهم بنارآبشیرین را دوست میدارم حرف دل ミ★ミسکوت غمミ★ミ رویای زیبا ... عشق ممنوعه و دلتنگی دلم گرفته ای خدا هر چی بخوای تنهایی یک عاشق منتظران مهدی قاطی پاطی یه دختر باحال کشتی کج .:: باران بی امان ::. عشق نردبانی برای لمس رویا ها سحر soheila ترنم و آن زمانی که شیعه شدم بهار شاخه شکسته اندیشمند خوش بگذره JUST زیباترین ها من و تو چه خبر از دنیا ؟؟؟ عاشق تنها.... زندگی اهسته اهسته آرش...پسر ایده آل من آشنای غریب دخترک چوبی صدای فاصله غریب مدینه بدو بیا تو درست اومدی!!! تفکری زیبا ورزش و سلامتی همنواز دریای خون زندگی بهاری خون آشامها یه دختر تنها یه مخلوق وقتی باران می آید... شکوفه گیلاس خسته دل سکوت تنهایی روژمان عشق به معشوق نصرآباد _نگین علمی سبزوار مجید نصرآبادی چطور مطوری؟ کوچه 13 فقط عکس خوشکل دارم آرمش در هیاهو دنیای امروز دلم گرفته خدایا.. آسمون عشق درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ مادر السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س) الهه ی شرقی مهتاب سبز شیطون بیرجند شهر کاج ها عاشقانه وبلاگ خبری تحلیلی مبارز جوان حروف زیبای انگلیسی باران عشق آسمان آبی قلب من فلسفه عشق ایرانیان جزر و مد درد دل دختر یاس ஜ♥*•.ღ☆دنیاوتقلب بچگی قشنگتره نه؟ஜ

 داستانی زیبا و آموزنده

از لحظه ای در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند.
زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند
.
از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم
.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است
.
در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم
...»
چند روز بعد پزشک ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می کرد گفت: « اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت
.
بعد از گذشت ده ساعت که زیرسیگاری جلوی مرد پر از ته سیگار شده بود، پرستاران، زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی شناخت و وقتی همه چیز روبراه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی هوش بود
.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می خواست او همان جا بماند
.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می شد. روزی در راهرو قدم می زدم. وقتی از کنار مرد می گذشتم داشت می گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می شود و ما برمی گردیم

نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. مرد درحالی که اشاره می کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: «خواهش می کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلا برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده مان نشود، وانمود می کنم که دارم با تلفن حرف می زنم

در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن برای خانه نبود، بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می کرد.


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ وبلاک قشنگیه مبارکه
+ عسل عزیز، واقعا از دست نوشته های زیبایت لذت بردم امیدوارم که موفق باشید.